بدون عنوان
دختر نازم مهربونم عشقم اين روزها به خاطر مشغله كاريم نمي تونم مرتب برات از شيرين كاريهاتبنويسم، اما داري بزرگ مي شي و نازتر و قشنگتر از روز پيش و مودب تر و مهربونتر از گذشته .يه تيكه كلام داري كه به هر چيزي كه بهش ذوق مي كني مي گي:آهان فهميدم . مثلا اون روز داشت برف مي باريد ذوق كردي و مي گي :آهان فهميدم داره برف مياد. بعد از سرما خوردگيت كم غذا شده بودي و بهت كه دو سه قاشق غذا مي دادم مي گفتي دستت درد نكنه ديگه سير شدم .منم كه گير مي دادم بيشتر بخوري مي گفتي:مي خوام كوچولو بشم .يعني ديگه حرف واسه گفتن من نمي مونه. جديداً اخبار مي گي: مي ري تو جايگاهت خونه مادر جون واي مي ايستي و مي گي تلوزيون(خودت) را روشن كن.بعد كه ما تلو...